Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-05-06@06:36:03 GMT

اشغال ایران در سپیده دم سوم شهریور ۱۳۲۰

تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۴۴۹۱۵

به گزارش جام جم آنلاین، بعد از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و برکشیدن سردار سپه در ساختار حکومت و به دست گرفتن وزارت جنگ و کنار زدن سیدضیا طباطبایی او درصدد برآمد که قدرت خود را تثبت کند و بهترین محمل برای چنین کاری به دست گرفتن ارتش بود.  
زمانی که او روی کار آمد کشور درگیر برخی تحرکات اعتراضی در گوشه و کنار ایران بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برخی از چهره‌های سیای و نظامی مثل کلنل پسیان در خراسان و شیخ محمد خیابانی در تبریز و همچنین میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان علیه حکومت مرکزی قیام کرده بودند، اما رضا خان توانست با خشونت این تحرکات را سرکوب کند.  
این رخداد‌ها تا چهارسال پیش از به تخت نشستن سطلنت ادامه داشت و سردار سپه طی این مدت به زعم خود در پی نوسازی ارتش بود. او به همین منظور ۷۰۰۰ قزاق و ۱۲۰۰۰ ژاندارم را با ارتش ۴۰۰۰ هزار نفری خود ادغام پنج لشکر ایجاد کرد. او به همین منظور هزینه‌های زیادی را روی دست دولت‌ها گذاتش و برای تامین چنین مخارجی توانست اداره عواید ارضی دولتی و مالیات غیرمستقیم را به دست آورد. او با همین ارتش جدید قیام شیخ خزعل در خرمشهر را سرکوب کند و با توجه به این اقدامات و قدرتی که در ساختار ارتش بدست آورد از سوی مجلس عنوان فرماندهی کل قوای مسلح را کسب کرد و با همین پشتوانه و در پی تشکیل مجلس موسسان در سال ۱۳۰۴ بر تخت سلطنت ایران نشست و حکومت قاجار را منقرض کرد.  
او بعد از این‌که خیالیش از به دست گرفتن سلطنت راحت شد با همان ادعا‌هایی که داشت دست به سلسله تغییرات و تحولاتی در ساختار اداری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم ایران زد و البته در جریان این اقدامات، او بیش از گذشته نسبت به تشکیل ارتش جدید توجه و تمرکز داشت. بودجه سالانه این ارتش متحد الشکل افزایش ۵ برابری پیدا کرد و با تصویب قانون نظام وظیفه، امکان سربازگیری از مردم کشور فراهم شد.   اقدامات پهلوی اول برای تجهیز ارتش توجه بیش از حد سردار سپه به مساله ارتش او را بر آن داشت تا آنچه می‌تواند برای مجهز کردن ارتش به کارگیری به همین علت عده‌ای دانشجوی نظامی برای تحصیل به اروپا اعزام کند تا بتواننداز مدارس نظامی فرانسه آموزش‌های لازم را ببینند و در سال ۱۳۱۱ نیروی دریایی قشون متحدالشکل جزء رکن دوم ارکان حرب درآمد. رضا شاه برای تأمین نیروی دریایی چند افسر معلم از ایتالیا استخدام کرد و چند دانشجو نیز برای آموزش دریانوردی به اروپا فرستاد در هنگام تشکیل نیروی دریایی ایران حدود چهار نارچه و ناو در خلیج فارس حضور داشت. ارتشی صرفا برای سرکوب نیرو‌های داخلی  ارتشی که رضا شاه آن را تدارک دیده بود بیشتر برای سرکوب مخالفان داخلی خود به کار گرفته شد و توان نظامی آنان برای مقابله با دشمن خارجی به شکست انجامید چرا که در خلال جنگ دوم جهانی عوامل و مأموران مخفی و آشکار آلمان در ایران فعال بودند و تمایلات دولتی شاه به آلمان‌ها را کاملاً نشان می‌داد و این دوستی موجب شد که آلمان ایران را پایگاهی برای مقابله با شوروی قرار دهند و از سوی دیگر نیرو‌های متفقین هم ایران را به عنوان یک منطقه مهم برای کمک به روسیه می‌دانستند. زیرا آن‌ها می‌خواستند به وسیله راه آهن سراسری شمال و جنوب را به هم متصل می‌کرد روسیه را تقویت کند. اما زمانی که انگلیس روسیه از دولت ایران خواستار اخراج آلمانی‌ها شدند بامخالفت رضاشاه رو به رو شدند و قوای نظامی آنان خاک ایران را اشغال کردند. رضاشاه که مردی خود رأی و لجوج بود می‌دانست صلاح در بی‌طرفی کامل است به همین علت سرسختی زیادی نشان داد، اما بر این باور بود که از طرف یکی از کشور‌های همسایه به خصوص روسیه مورد تهدید قرار می‌گیرد.
با گسترش حملات آلمان در اروپا و شمال آفریقا، اتحاد انگلیس و روسیه برای حفظ منافع مشترکشان یعنی چاه‌های نفت خلیج فارس و قفقاز برقرار شد و آن‌ها بعد همفکری آمریکا طرح اشغال ایران را به مرحله اجرا درآورند.اجرایی شدن این طرح البته وابسته به تمهید پیش نیاز‌هایی برای آماده سازی اذهان عمومی بود و برای دستبابی به این هدف، رسانه مهم‌ترین ابزار برای تحقق نیات متفقین به شمار می‌رفت. رسانه‌ای در خدمت نظام سلطه  در سال‌های نزدیک به اشغال ایران، رادیو مهم‌ترین رسانه برای تاثیرگذاری بود و امواج آن بخش وسیعی از دنیای آن روز را پوشش می‌داد و مخاطبان گسترده‌ای داشت.  
انگلیس و روسیه به عنوان دو رقیب بزرگ در خاورمیانه که نوع مواجه شان کاملا براساس منافع بود و به همین واسطه در برخی از مقاطع رقابت نفس گیری داشتند و در مواقعی دیگر با توجه به حضور یک دشمن تازه نفس مثل آلمان به طور موقت رقابت را کنار می‌گذاشتند و مصلحتی با هم پیمان دوستی می‌بستند در بحبوحه جنگ جهانی دوم به این فکر افتادند که بخش فارسی را در برنامه‌های رادیو برون مرزی خود تاسیس کنند.به همین منظور روس‌ها در سال ۱۳۱۵ و انگلیسی‌ها در سال ۱۳۱۹ و همچنین آلمان‌ها با فاصله‌ای کوتاه اقدام به راه اندازی بخش فارسی در برنامه‌های رادیویی خود کردند و با سلاح تبلیغات به جنگ افکار عمومی آمدند.
بی بی‌سی فارسی که براه افتاد در ایران با نام رادیو لندن معروف شد و ماموریت آن خنثی سازی تبلیغات رادیو بود. این رسانه‌ها کاملا در راستای سیاست‌های جنگی کشور‌های مبتوعشان فعالیت می‌کردند. در آن زمان با توجه به به عملکرد رضا شاه و نگاه منعطفی که او به هیتلر داشت تمامی تلاش رادیو بی‌بی سی فارسی که به عنوان ارگان دیپلماسی عمومی انگلیس عمل می‌کرد این بود که افکار عمومی مردم ایران را با سیاست‌های لندن همسو کند.
پوشش اخبار مربوط به تحولات جنگ جهانی دوم بخش زیادی از برنامه‌های رادیو بی‌بی سی را به خود اختصاص داده بود و همزمان به نزدیک شدن به زمان اشغال ایران سوی متفقین، حجم برنامه‌ها به میزان فزاینده افزایش پیدا کرد و حتی در بخش‌های مختلف آن، کارشناسان و ایرانشناسان مشهوری مثل میس لمپتون وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران اقدام به تهیه برنامه‌های متعدد می‌کردند.  
در مرداد ۱۳۲۰ عمده تمرکز این رسانه‌های روسی و انگلیسی، مانور دادن روی نفوذ ستون پنجم و جاسوسان آلمانی و همچنین طرح این شبهه بود که رضا شاه با هیتلر قصد اتحاد با همدیگر را دارند. این در حالی بود که هیچ نشانه‌ای واقعی از این اتهامات وجود نداشت و این رادیو صرفا در پی فضا سازی علیه ایران بودند.  نکته قابل تامل این‌که همان قدرت‌هایی که در برآمدن رضا شاه و بر تخت سلطنت نشاندن او نقش مهمی را ایفا کرده بودند در آن مقطع زمانی دم از حکومت دموکراسی و مشروعیت قانون اساسی می‌زدند و در واقع تلاش می‌کردند از تنفر مردم ایران نسبت به پهلوی اول بیشترین بهره برداری را ببرند. در مجموع می‌توان گفت که رادیو بی‌بی سی توانست با مهندسی افکار عمومی ایرانیان در شهریور ۱۳۲۰، با شایعه‏سازی و در هم آمیختن واقعیت‏ها با ادعا‌ها و مطالب غیرواقعی موفق به شکل‏دهی یک واقعیت تاریخی یعنی پایان سلطنت رضاشاه شد. اشغال ایران در هوای گرگ و میش سوم شهریور ۱۳۲۰ بعد از مدت‌ها فشار رسانه‌ای و سیاسی از سوی دولت‌های روس و انگلیس بر ایران در نهایت روز دوشنبه سوم شهریور ۱۳۲۰ برابر با ۲۵ اوت ۱۹۴۱ برابر با آنچه که رضا مختاری اصفهانی در کتاب «پهلوی اول» آورده، در سال ۴ بامداد سر رید بولارد و اسمیرانوف نمایندگان انگلیس و روس به منزل رجبعلی منصور نخست وزیر ایران رفتند و اشغال کشور را به اطلاع او رساندند.  
بنا به نوشته ریچارد استوارت در کتاب «تهاجم روس وانگلیس به ایران در شهریور ۱۳۲۰»، با طلوع نخستین روشنایی‌های سپیده‌دم بر افق مه‌آلود آبادان در سحرگاه ۲۵ اوت ۱۹۴۱ [سه شهریور ۱۳۲۰۰]رزمناو شورهام رده نخست آتشبار خود را بر ناو ایرانی پلنگ که در صلح و آرامش کامل در یکی از لنگرگاه‌های آبادان پهلو گرفته بود، نشانه رفت. لحظه‌ای بعد گلوله‌ای به پهلوی پلنگ اصابت کرد و بر اثر انفجار آن ناو پلنگ در هاله‌ای از دود و آتش پنهان شد. با پهلو گرفتن کشتی‌ها در گل و لای رودخانه و هجوم نیرو‌های بریتانیا و شوروی به مرز‌های ایران واقعه‌ای رخ داد که شاید بحث برانگیزترین و غم‌انگیزترین واقعه ناگفته جنگ جهانی دوم بود.
به محض این‌که رجبعلی مصور نخست وزیر وقت در جریان این حمله قرار گرفت بلافاصله به مجلس رفت تا با نمایندگان درباره این رخداد صحبت کند. صحبت‌های نخست وزیر با نمایندگان در حالی صورت می‌گرفت که از یکسو نیرو‌های شوروی شهر تبریز را بمباران می‌کردند و از سویی دیگر قوای انگلیسی، خرمشهر را در معرض تعرض قرار داده بودند. منطقه غرب کشور هم از تجاوز نظامی مصون نماند و نیرو‌های اشغالگر از قصر شیرین به سمت کرمانشاه حرکت خود را آغاز کرده بودند.
خبر‌های ناگواری لحظه به لحظه به زعمای مملکت می‌رسید و آن‌ها توان این را نداشتند که تصمیم قاطعی در برابر این اتفاقات بگیرند. رضا شاه در آن زمان کاملا آشفته بود و تنها کاری که از دست بر می‌آمد ضرب و شتم وزیران بود.
ارتش متحدالشکل ۱۲۰ هزار نفری رضا شاه هم کاری را نمی‌توانست پیش ببرد و برغم همه هیاهو‌هایی که درباره این نیروی نظامی از سوی دستگاه تبلیغاتی پهلوی صورت گرفته بود، ارتش ایران بیش از ۷۰ ساعت دوام نیاورد. گزارش این ضعف و ناتوانی لحظه به لحظه از سوی امرای ارتش به رضا شاه منتقل می‌شد و فرماندهان کمبود نفرات و امکانات به ویژه تجهزیزات ترابری موتوری را دلیل این ضعف عنوان کردند.  
در نهایت پس از سه روز استیصال و درماندگی و همچنین بواسطه اولتیمام وزیران مختار روس و انگلیس منبی بر استعفای رضا خان، شاهی که خود را قدر قدرت می‌دانست به این نتیجه رسید که راهی جز کناره گیری از سلطنت برای او نمانده است و به همین خاطر ضعف جسمی و روحی را بهانه کرد و به نفع ولیعهد ۲۱ ساله اش استعفا داد.
او در حال جمع کردن اسباب و اثاثیه خود بود که خبر رسید نیرو‌های روسی نزدیک دروازه کرج اردو زدند و بزودی به تهران وارد می‌شوند. ۷ صبح روز ۲۵ شهریور بود که پهلوی اول به محمدعلی فروغ پیام داد که متن نامه‌ای با عنوان استعفا را بنویسد، چون او عازم اصفهان است. شاه مستعفی که در مسیر اصفهان بود، خبر استعفای او و سلطنت ولیعهد از سوی سرتیپ نخجوان اعلام شد. رضاشاه ۲۸ شهریور در اصفهان تمام اموال خود را به محمدرضا پهلوی انتقال داد. قوام¬الملک شیرازی و دکتر سجادی مأمور این کار بودند. موجودی نقدی رضاشاه در بانک ۶۸ میلیون تومان بود و املاک او متجاوز از ۵۲۰۰ رقبه بود.  
۳۰ شهریور رضاشاه و خانواده به سمت کرمان رفتند. فوزیه، اشرف، شهناز به تهران بازگشتند و شاه همراه با شمس، عصمت، عبدالرضا، فاطمه، حمیدرضا، محمودرضا، فریدون جم، غلامرضا به کرمان رفتند و در کرمان علیرضا هم به آن‌ها پیوست. عصر سی مهر، پهلوی اول از کرمان به سمت بندرعباس حرکت کرد و از آنجا به همراه خانواده اش سوار کشتی شد تا به مقصد بمبئی در هندوستان حرکت کند، اما اجازه ورود به هند به او داده نشده و در نهایت شاه مستعفی به همراه خانواده اش به جزیزه موریس رفت و در اواسط شهریور ۱۳۲۰ به پوهانسبورگ رفت و تا آخر عمر آنجا ماند.   ایران بعد از اشغال در بهمن ۱۳۲۰ پس از مذاکرات فروغی با سفرای انگلیس و شوروی قرارداد سه جانبه به مجلس ارائه و تصویب شد. در مهم‌ترین بخش این قرارداد ذکر شده بود که پس از اتمام جنگ جهانی دو کشور متعهد هستند که نیرو‌های خود را از ایران خارج کنند و استقلال ایران را حفظ کنند.  جامعه ملل که تشکیل شد از ایران هم رسما دعوت شد تا در جلسات مجمع در سال ۱۹۲۰ شرکت کند. ایران در آن زمان نخستین و تنها کشور مسلمان بود که در دو اجلاس اول جامعه ملل شرکت کرد. نکته جالب این‌که اولین موضوعات مورد بررسی در این مجمع به شکایت ایران از نیرو‌های دولت تازه تاسیس شوروی بود که به بهانه تعقیب و سرکوب مخالفان خود وارد بندر انزلی شدند و این شهر را اشغال کردند.  
قضیه از این قرار بود که نیرو‌های دولت تازه تأسیس شوروی که هنوز درگیر جنگ داخلی بودند، به بهانه تعقیب و سرکوب روس‌های سفید که از سوی انگلیس حمایت می‌شدند وارد بندر انزلی شدند و این شهر را اشغال کردند. به دنبال این واقعه ایران در تاریخ‌های ۲۹ و ۳۱ میهمان سال دو فقره شکایت به جامعه ملل ارائه کرد. بالاخره مذاکرات طرفین دعوا به نتیجه رسید و قرارداد دوستانه عدم تجاوز میان ایران و شوروی در فوریه ۱۹۲۱ منعقد شد و نیرو‌های شوروی در ۸ سپتامبر ۱۹۲۱ خاک ایران را ترک کردند.
از آغاز حمله متفقین به ایران اولین موضوعی که بلافاصله خود را نمایان کرد مساله نان و آذوقه بود. حتی قبل از حمله متفقین به ایران در سال ۱۳۱۹، سیلو‌های ایران تقریبا خالی از گندم بود و دولت با واردات توانسته بود این مشکل را حل کند. اما با شروع جنگ و اشغال ایران و به دلیل مسدود شدن راه¬های بازرگانی، واردات و صادرات ایران دچار اشکال شد.
 در نتیجه ایران از انگلستان تقاضا کرد که به این کشور گندم و سایر غلات ارسال دارد. انگلستان هم هزاران تن غلات به ایران وارد کرد. اما ناتوانی در توزیع عادلانه، احتکار گندم و محصول بد کشاورزان ایران همگی دست به دست هم داده بود و بحران گندم و نان را بوجود آورده بود.  حتی تقاضای ایران از آمریکا برای صادرات گندم به ایران تا زمانی که خود آمریکاییان وارد جنگ نشده بودند مورد موافقت آن کشور واقع نشد.  از طرف دیگر ایالات شمالی ایران که بهترین مکان برای کشت گندم مرغوب بود، تحت اشغال شوروی قرار داشت و روس‌ها سالیانه هزاران تن گندم و برنج و جو از این مناطق به روسیه ارسال می‌کردند که همین عمل آنان به کمبود مواد غذایی در ایران دامن زد.  
در نتیجه جدی‌ترین کمبود زمان جنگ در ایران کمبود نان بود. در شهریور ۱۳۲۱ که احمد قوام نخست وزیر شد، قرص نانی را روی میز کنفرانس مطبوعاتی خود گذاشت و گفت: مشکل من این است، اگر بتوانم نان مرغوب در دسترس همه ایرانیان قرار بدهم سایر مشکلات حل خواهد شد.  در این بین کار به جایی رسید که هزاران تظاهر کننده شامل دانشجویان، زنان و بچه هایشان جلو مجلس شورای ملی گرد آمدند و فریاد می‌زدند: یا مرگ یا نان. با این اوضاع متفقین و دولت ایران دست به کار شدند و با وارد کردن گندم عرضه نان را تحت کنترل در آوردند.
 هم چنین از آنجاییکه نیرو‌های متفقین تمام مایحتاج خود در ایران را به ریال می¬خریدند، بعد از مدتی با کمبود پول ایرانی مواجه شدند و علارغم مخالفت دولت ایران، چندین میلیون ریال بدون پشتوانه چاپ کردند و در ایران به مصرف رساندند. این عمل باعث شد که تورم به شدت افزایش یابد و گرانی سرسام آوری به مردم بدبخت ایران تحمیل شود.
 از طرف دیگر پس از شهریور ۱۳۲۰ تمام کار‌های عمرانی متوقف گردید و عده زیادی از مردم بیکار شدند.   تا وقتی که حمل لوازم و مهمات به روسیه دامه داشت، جمعی کار پیدا کرده و مشغولیاتی داشتند، ولی همین که جنگ تمام شد، بر عده بیکاران افزوده شد.  کارگران و دهقانان بیکار که پناهی نداشتند، گرفتار سختی معیشت شدند و در این میان آنانی که سوادی داشتند خود را وارد خدمت دولتی می‌کردند. چندی نگذشت که عده کارمندان دولت چند برابر شد و قسمت عمده درآمد دولت صرف پرداخت حقوق کارمندان زاید دولت شد، وجوهی که بایستی صرف عمران و آبادی کشور می‌شد و کار‌های تولیدی ایجاد می‌کرد و بلای بیکاری را رفع می‌کرد، صرف پرداخت حقوق کارمندان می‌شد. نقض بی طرفی ایران در جنگ، باعث اختلال وضع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران شد که آسیب‌ها و صدمات  آن تا مدت‌ها بعد از خاتمه جنگ، متوجه مردم ایران بود.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: جنگ جهانی دوم ارتش متفقین رضا شاه جنگ جهانی دو اشغال ایران شهریور ۱۳۲۰ مردم ایران نخست وزیر برنامه ها پهلوی اول بی بی سی رضا شاه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۴۴۹۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اسرائیل جرأت نشان دادن خسارت‌های عملیات ایران را نداشت

عملیات وعده صادق،عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور می‌کرد با تکیه بر امریکا بازدارندگی‌اش تضمین شده است.موشک‌های پر قدرت ایران دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید.

به گزارش مشرق، سردار غلامعلی رشید از فرماندهان عملیات «وعده صادق» در گفت‌وگویی مطرح کرد: دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونیستی بر نمی‌گردد.

عملیات ۷ اکتبر حماس را چگونه ارزیابی می‌کنید و فکر می‌کنید مهم‌ترین دستاورد این عملیات چه بود؟

مهم‌ترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایه‌های ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا می‌کرد من بی‌حریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلی‌ای که در این سال‌های اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است. شهید حاج قاسم سلیمانی می‌گفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسی‌ها و کشورهای غربی آن را کاشته‌اند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است. یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو می‌پاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانه‌های غربی به او کمک می‌کنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانه‌ای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده می‌شود.

جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟

این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کرده‌اند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما می‌خواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفته‌اند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند. چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها می‌گویند فقط ۱۱۰۰ نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس ۳۰ هزار رزمنده دارد؛ اگر ۱۰ هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه ۱۰ هزار نفر از رزمندگان حزب‌الله لبنان و ۲ یا ۳ هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام می‌شود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.

اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسه‌ای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق ۶۰۰۰ کیلومتر مربع بوده است. یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو. یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار می‌گیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد. عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم ۱۹۴۸ در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شده‌ای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه می‌توانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیات‌هایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام می‌کنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود می‌شود و واقعه ۷ اکتبر هم نمونه‌ای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حمله‌ای که فقط حدود ۱۶ تا ۲۰ ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش می‌سازد دروغین است.

وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفه‌های جغرافیایی و جمعیتی چگونه می‌بینید؟ فکر می‌کنید بحران‌های مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبه‌رو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟

ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانه‌های غربی به تصویر می‌کشند. بعضی وقت‌ها اسرائیل می‌آید در ایران کاری انجام می‌دهد و مثلاً دانشمند هسته‌ای ما را ترور می‌کند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام می‌دهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگ‌تر از چیزی که بوده نشان می‌دهد؛ کل امپراطوری رسانه‌ای غرب هم از او پشتیبانی می‌کند؛ چون اسرائیل با کمک‌های مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار می‌دهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفته‌ترین سلاح‌ها و هر نوع کمکی که بخواهد. در حال حاضر فرمانده سنتکام در تل‌آویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی می‌جنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.

کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه ۸۰ میلادی نوشته‌اند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد می‌کنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولت‌ها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست. در این کتاب آمده که جمعیت یهودی‌های اسرائیل از سراسر دنیا از ۱۰۲ کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شده‌اند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به ۱۵ زبان تکلم می‌کنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعه‌ای که در آن سرزمین اشغالی جمع شده‌اند، بی‌هویت‌اند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیل‌دهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچ‌کدام از عناصر و مؤلفه‌های مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.

اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوسته‌اند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد. دشمنان و رسانه‌های معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت این‌گونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوت‌ها در راستای همدلی خود استفاده می‌کنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیت‌ها را بیشتر کرده است. همه این قومیت‌ها و گروه‌های متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذره‌ای احساس خطر می‌کنند، یک دل و یک زبان کنار هم می‌مانند و برای دفاع از ایران با هم متحد می‌شوند. عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درون‌زا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برون‌زا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفه‌هایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل می‌شود، ندارد.

درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بین‌المللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.

دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، به‌وضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیب‌پذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمی‌گردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.

ملت‌های مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموخته‌اند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد. مشخصه‌های امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملت‌ها می‌بینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باج‌خواهی، جنایت و نسل‌کشی و کشتار طی ۷۰ سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.

مهم‌ترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور می‌کرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشک‌ها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیک‌های ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور می‌کرد با تکیه بر قدرت‌های امریکا و ناتو، بازدارندگی‌اش تضمین شده است. وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرت‌های ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایه‌های دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشک‌های پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید. رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمی‌آمدند، قطعاً ۸۰ درصد از پرتابه‌های ایران، پایگاه‌های نظامی رژیم صهیونیستی را درهم می‌کوبیدند.

با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستاده‌ایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرت‌های غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، ۱۰ ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلی‌ها و مشت‌های محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.

این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شده‌اند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها ۲۰ درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانه‌های متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانه‌های ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با ۸۰ درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موج‌های بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت می‌کند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولت‌های اروپایی، انسان را یاد جنگ‌های صلیبی می‌اندازد.

امریکا و دولت‌های اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینه‌های راهبردی که امریکا و دولت‌های اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی می‌پردازند، مورد قبول ملت‌های غربی نیست. آیا انسان‌هایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملت‌هایشان، مانع سیاست‌های دولت‌های خود در حمایت از نسل‌کشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟

بــــرش

یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانه‌ها از خود به نمایش می‌گذارد، یکی نیست؟

خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانه‌ها می‌سازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش می‌سازد؛ اینکه من بی‌حریفم و حریف ندارم.

در عملیات ۷ اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط ۱۱۰۰ یا ۱۲۰۰ نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان می‌دانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. ۱۱۰۰ نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس می‌گویند که اسرائیلی‌ها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانک‌ها و در قرارگاه‌ها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمی‌شد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکایی‌ها هم می‌گویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد می‌کند، به منطقه که آمده بود، به نخست‌وزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگه‌اش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند. بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایت‌های مستقیم امریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار می‌دهند حتی سلاح کشـــــــــتار جمعی یعنی بمب اتم!

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • فلسطین؛ الگوی آزادی خواهی ملت های مسلمان
  • اطلاعات تازه رادیو ارتش اسرائیل از شب حمله ایران به اسرائیل
  • سد معبر عمومی و اشغال پیاده‌روها به هر دلیلی ممنوع است
  • اسرائیل جرأت نشان دادن خسارت عملیات ایران را نداشت
  • اسرائیل جرأت نشان دادن خسارت‌های عملیات ایران را نداشت
  • فارین پالیسی: ایران و متحدانش بازدارندگی اسرائیل را نابود کردند
  • ایران تحت اشغال به روایت تصاویر متفقین / شتاب فوق العاده مرسدس بنز‌ای ام جی ۲۰۲۴ / چگونه روانشناس در مغز ما تغییر ایجاد می‌کند؟ / ترفند فیلمبرداری مخفی با آیفون
  • چگونه ارتش اسرائیل از شهروندان فلسطینی به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کند؟ (فیلم)
  • بازدید هیأت نظامی جمهوری آذربایجان از ارتش ایران
  • بازدید هیأت نظامی جمهوری آذربایجان از ارتش ایران+ جزئیات